بامداد افشار،نوازنده و آهنگساز در گفتگو با خبرنگار موسیقی دیباچه گفت: با یک نگاه سرانگشتی به سلبریتیهایی که دستمزدهای آنچنانی میگیرند و موج کم سوادی همین عده و مخاطبانشان متوجه میشویم که حال و روز سینما و تئاتر کشور تا چه حد مهلک است و من هم در همین رود هرچند برخلاف جریان آب دست و پا بزنم وتلاش کنم موفق نخواهم شد.
این آهنگساز فیلم درخصوص فضای موسیقی فیلم وتفاوت آثار موسیقایی امروز با گذشته بیان داشت: امروز فضای موسیقی فیلم در کشور همانطور که فیلم سینمایی آنالوگ خود را به فیلم سینمایی دیجیتال سپرده و شیوه کار را به شدت متفاوت کرده تفاوت زیادی با گذشته کرده است؛موسیقی از قدیم تا امروز تغییر زیادی کرده به طوریکه موسیقی کامپیوتری و استودیوهای شخصی کار را راحت تر کردهاند و از یک طرف ساخت موسیقی بیشمار و کپی کاریهای فراوان کار آهنگسازان را برای خلق اثر سخت کرده است. به نظر من همینطور که روند تکنولوژی رو به رشد سینما را در تمامی وجوه آن میتوانیم ببینیم در صوت و موسیقی هم این اتفاق افتاده است ؛سازهای جدیدی که ساخته شده ،موسیقی الکترونیک، آگوستیک ،علم تئوری و امکاناتی که برای موسیقی بوجود آمده موسیقیها را تغییر داده است .
افشار در پاسخ به این پرسش که علاقمند به کارهای کدام یک از آهنگسازان پیشکسوت است اظهار داشت: به کارهای آهنگسازان زیادی علاقمند هستم چه آنها که ایرانی نیستند و در سبک کاری خود مطرحاند و چه پیشکسوتانی که در داخل فعالیت دارند و آثارشان را بررسی کردهام؛ اصولا اعتقاد دارم که بیش از نیمی از آهنگسازان مطرح به این دلیل نام آور شدهاند که امضایی شخصی را در کارشان میبینیم درواقع در یک بافت و ژانر خاص کار میکنند و سعی میکنند درهمان بافت موسیقی فیلمشان را بسازند که در آن تبحر دارند بطور مثال آقای "حسین علیزاده" جزو افرادی است که کار آهنگسازی فیلم میکند و من به کارهای ایشان بسیار علاقمند هستم و آثارشان امضایی از کارهای خودشان را دارد چه در ملودیها و چه در انتخاب سازها خیلی خاص و منحصر به فرد هستند. از میان آهنگسازان خارجی "گوستاوو سانتائولایا"موزیک منحصر به فردی دارد و از سازهای محلی کشورش استفاده میکند و یا "هانس زیمر" که در ترکیب موزیک الکترونیک و ارکستر موفق است و وقتی نگاه میکنیم متوجه میشویم غولهای آهنگسازی فیلم کسانی هستند که در سبک خاص خود صاحب نظر هستند و اصولا این موضوع را نمیبینیم که بطور مثال آهنگسازی مانند"گوستاوو سانتائولایا" برای فیلمی موزیک راک بسازد یا ژانرهای متنوعی را امتحان کند ویا حسین علیزاده به همین صورت تا به حال دیده نشده که موزیک کاملا الکترونیک را در کارش تجربه کند و دقیقا همان سمت و سویی را انتخاب میکنند که در آن صاحب سبک هستند.
وی افزود: با الهامی که از اهنگسازان مطرح گرفتم به این نکته رسیدم که آهنگساز باید تلاش کند تا به سبک و امضای خاص خود در کار برسد و این کار مشکلی است که بتوانیم در سینما و موسیقی دراماتیک و آثار تصویری به چنین تبحری برسیم البته من هنوز به این سبک در سینما نرسیدهام اما تلاشم این است که بتوانم این اتفاق را رقم بزنم و درواقع الهام گیری من نه از شخصی خاص بلکه از مجموعه آهنگسازان مطرحی بوده که صاحب سبک بودهاند و با شنیدن آثارشان سعی کردهام رمز موفقیت درکارشان را ببینم البته این یکی از المانهایی است که به آن توجه داشتهام وتا الان تلاش کردم این اتفاق بیفتد اما خیلی زود است که به کارم نظر بدهند چرا که من اول راه هستم؛ البته این پرسش مطرح میشود که کارگردانها و تهیه کنندههای سینما چقدر اجازه نبوغ را به آهنگساز میدهند و این مشکل اساسی ما در سینمای ایران است که کسی که تبحر در ژانری مشخص دارد برای امرار معاش و اینکه بتواند وارد سینما شود مجبور به امتحان سبکهای و ژانرهای متفاوتی است که به نظر من باعث میشود انرژی آهنگساز صرف سبکهای متفاوتی شود و اجازه ندهد بر روی سبکی خاص متمرکز شود؛ این موضوع یکی از مشکلات آهنگسازان سینمای ایران است که جز نام "حسین علیزاده" کسی را به یاد ندارم که بتواند در یک رنگ،بو و سبک خاص خود اهنگسازی کند و شاید در گذشته "مجید انتظامی" و"اسفندیار منفردزاده" این تلاش را کرده باشند.
طراح صدا نمایش "بینوایان " در رابطه با وضعیت حال حاضر موسیقی تئاتر عنوان کرد: فعالیت من در این عرصه بسیار کمتر از سابق شده و شاید آخرین کار جدی که برای تئاتر انجام دادم نمایشی بود که در مونیخ به همراهی آقای کوهستانی انجام دادم و در ایران دو کار نمایشی یکی برای نمایش "بینوایان" و دیگری "عروس مردگان" بود و به واقع این کارها برای من یک اثر جدی هنری به حساب نمیآیند و بیشتر به چشم یک تجربه اپرا در ایران به آنها نگاه میکنم که در یک سالن دوهزار نفره به اجرا درآمد شاید برای خیلیها این کارها افتخار بزرگی باشد ولی درحقیقت این دوآثار را جزو رزومه خودم نمیدانم چون بحث هنری زیادی برای من نداشت اما کارهایی که در مونیخ و درحال حاضر در برلین آلمان انجام میدهم بی نهایت درخشان بوده و تجربه خوبی برای من به همراه دارند .
وی افزود: حقیقت این است که فعالیت تئاتری من خیلی کم شده و دلیل آن حضور تهیه کنندهها و پول شوئیهایی است که در تئاتر وجود دارد؛ امروز آثار هنری خلق نمیشوند و تعداد آثاری هم که وجود دارند با توجه به تحریمها و وضعیت بد افتصادی نمیتوانند وضعیت مالی درستی را برای آهنگسازان به همراه داشته باشند و آهنگسازان بعد از یک یا دو کار به دلیل تمرینهای زیادی که دارند فرسوده میشوند درحالیکه چیزی عایدشان نمیشود و حتی امکانات درستی برای تولید آثار حرفهای در دست نیست و الان سینما و تئاتر به سمتی سوق پیدا کرده که تنها تجارت در آنها مطرح است و با یک نگاه سرانگشتی به سلبریتیهایی که دستمزدهای آنچنانی میگیرند و موج کم سوادی همین عده و مخاطبانشان متوجه میشویم که حال و روز سینما و تئاتر کشور تا چه حد مهلک است و من هم در همین رود هرچند برخلاف جریان آب دست و پا بزنم وتلاش کنم موفق نخواهم شد و اگر قرار باشد در ایران زندگی کنم مجبور هستم به آثار تجاری تن بدهم و درجاهای دیگری خودم را به عنوان هنرمند ارضاء کنم؛ به همین دلیل کارهایی که در دوساله اخیر برای ایران انجام دادهام به غیر از آثاری که برای آلمان تولید کردم کارهایی صرفا تجاری بوده و من متأسفانه تا الان کار تئاتر خوب نداشتهام و شاید در یک ماه آینده با"جابر رمضانی" کاری که چند سال گذشته با نام"صدای آهسته برف" به روی صحنه رفت را مجدد اجرا کنیم؛ در کنار این کار شاید بتوانم از کار "رومئو و ژولیت" آتیلا پسیانی که در سه سال گذشته به روی صحنه بردیم بعنوان کاری نسبتا خوب یاد کنم.
این آهنگساز ضمن اشاره به اینکه تولید اثر در سینما و تئاتر برای مخاطب تعریف شده است توضیح داد: به طور مثال زمانی که برای هومن سیدی آهنگسازی میکنم مجبور هستم قوانین او و مخاطبین آثارهایش را مدنظر داشته باشم.حال این پرسش مطرح میشود که سبک موسیقی کجای کار قرار دارد و هومن سیدی و کارگردانهای دیگر بر چه اساسی آهنگسازان را انتخاب میکنند؟ آیا میدانند که بطور مثال بامداد افشار در موسیقی ارکسترال خیلی قوی است و او را انتخاب میکنند و یا بر اساس آشنایی این اتفاق میافتد! این داستانی است که در ایران پررنگ است و درواقع جزو معضلاتی است که پیش تر به آن اشاره شد ولی در تئاتر و سینما من باید به مخاطبان کارگردان و تهیه کننده پروژه باید نگاه کنم تا بفهمم از من چه خواستهای دارند و بر اساس آن خودم را منطبق کنم اگر کار احتیاج به موسیقی الکترونیک داشته باشد و یا کار سطح بالای موسیقی و یا موسیقی با سبکی پایین تر باید از آنها آگاهی داشته باشم؛ اما در مورد آثار شخصی من که الان تحت عنوان گروه"اتاق" فعالیت میکند کاملا آثار شخصی است و من نگاهی به مخاطب ندارم که دوست دارد این آثار رابشنود یا خیر و اعتقاد دارم من این موسیقیها را میسازم و مخاطبین هستند که میتوانند این آثار را دنبال کنند و یا نپذیرند؛ اینها آثاری هستند که در پس ذهن من بر اساس زندگی اجتماعی که در محیط اطرافم وجود دارد ساخته میشود و خوشبختانه مخاطبانی پیدا میکند همانطور که مخالفانی دارد اصولا شاید دامنه مخاطبانش زیاد نباشد اما آنچه رسالت من بعنوان هنرمندی است که باید حرف خود را در آثارش ببیند اتفاق میافتد و این جایی است که من تلاش میکنم مستقل از مخاطبان کار کنم هرچند نیم نگاهی به نقدها دارم.
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که آهنگسازی برای فیلم برای او جذابیت زیادی دارد یا تئاتر گفت: حقیقت این است که اگر شرایط مهیا باشد آهنگسازی تئاتر را بیشتر دوست دارم و دلیل آن حضور جمعی و تمرینهای مستمر،دوستیهایی که در این هنر شکل میگیرد و نظمی است که دارد، علاوه بر این گیرا بودن آثار نمایشی برایم خیلی خوشایند تر از آثار سینمایی است کما اینکه آثار سینمایی را به تازگی بیشتر از قبل دوست دارم و تلاش میکنم در این مسیر پیشرفت کنم. اصولا مقایسه این دو حتی از نظر سلیقه هم چیز درستی نیست چون سینما کاملا هنر مستقلی است و تئاتر هم به همین صورت و من بر اساس موقعیتهایی که ممکن است پیش بیاید هر دو را در کنار هم تجربه میکنم. درحال حاضر فعالیت بیشتری در سینما دارم و تمرکز من در سینمای ایران بیشتر و زیادتر شده است و این موضوع ادامه دار خواهد بود.
آهنگساز مغزهای کوچک زنگ زده در خصوص این کار اظهار داشت: درواقع دیده شدن این کار چند دلیل مشخص دارد یکی از دلایل آن عوامل قوی این فیلم سینمایی است که باعث شد فیلم خوبی از آب دربیاید؛ بخش زیادی از این موضوع که اهنگسازی فیلم دیده شد دست من نیست چه بسا آهنگ سازی آثار دیگری را کردم که به نظرم آثار قوی تری نسبت به این کار بودند اما هیچ مخاطبی آنها را ندیده است و این همان جایی است که میگویم این دیده شدن دست من نبوده و این فیلم از کار من بیشتر دیده شده و صرفا بهترین کار من در بین آثار سینمایی و تئاتری نیست .دلیل دوم این است که کارگردان این اثر به موسیقی فیلم اهمیت زیادی میدهد و حواسش به موسیقی هست و در بخشهای زیادی از ساخت موسیقی این فیلم،با من همراهی کرده و حتی در انتخاب ساز نقش عمدهای داشت و بعد از اینکه جلوتر رفتیم تلاش کردیم به اتفاق خوبی در قسمت موسیقی برسیم خدارا شکر موسیقی این کار دیده شد و جایزهای که در جشن حافظ گرفت به دیده شدن آن کمک بیشتری کرد و من امیدوارم کارهای دیگر من هم به اندازه این کار دیده بشوند.
این هنرمند در انتها خصوص فعالیتهای اخیر خود گفت: در حال حاضر مشغول کار برای سریال "قورباغه" با "هومن سیدی" هستم؛ در تئاتر هم با آقای کوهستانی و بعد از آن "جابر رمضانی" در "صدای آهسته برف" همکاری دارم؛ آلبومی با همکاری"هوشیار خیام" مربوط به سیستان و بلوچستان کار کردهام که ترکیب "موزیک الکترونیک و موسیقی سیستان بلوچستان است و پروژه اهل غرق از گروه "اتاق " از کارهایی است که در دست انجام دارم و این پراکندگی در کار هم خوب است و هم بد به این دلیل که در یک کار خاص نمیتوان متمرکز شد و دلیل آن امرار معاش و تجربه بخشهای متنوع در کار است.
گفت و گو از : اعظم صفایی